عـــــــــروس غصـــــــــــه هـــــــــا

شعری که تورا جان میبخشد شاعرش را یکبار کشته است

نه...

تارا
عـــــــــروس غصـــــــــــه هـــــــــا شعری که تورا جان میبخشد شاعرش را یکبار کشته است

نه...

شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود 

که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد 

که هی سه نقطه بچینی اگر...ولی...شاید...

کسی نمی آید نه

کسی نمی آید ...

 



تاريخ : سه شنبه 19 اسفند 1399 | 13:32 | نویسنده : تارا |

نمیدانستم

و اشک 

ادامه ی چکیدن عشق از چشمان شاعریست

که بعد از تو نمیدانست با دلتنگی هایش چه باید بکند 

نمیدانست 

و آرام ادامه ات را میگریست...



تاريخ : دو شنبه 11 اسفند 1399 | 18:39 | نویسنده : تارا |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.