…
گلوی آدم را
باید گاهی بتراشند
تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود
دلتنگی هایی که جایشان نه در دل
که در گلوی آدم است
دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند . . .
.
.
.
تشنه که میشوم
سرمیکشم دلتنگیت را
بغض بالا می آورم . . .
.
.
.
کافه را گرد دلتنگی گرفته
صندلی های خالی…
و فنجان هایی از تنهایی لبریز !
.
.
.
از ایـنجـا …
کـه هـسـتـم,تا انـجا کـه تو هـسـتی…
وجـب بـه وجـب..
دلـتـنـگـم…!
.
.
.
دلـــم واســه تــویـــی تنـــگ شـــده،
کــه هــیـچ وقـت نـمـی تــونــی بـفـهـمــی چــه انــدازه دلتنگم،
و چـه اندازه عــاشـقـانـه، بـــه دور از هـوس، صـادقــانه، تــو رو دوستت دارم...
نظرات شما عزیزان: